لاغون است. گفته شده آن گیاهی است که دیسقوریدوس آن را به یونانی لاغوین نامیده است. (از مفردات ابن بیطار). لاغورس. (تذکرۀ داود ضریر انطاکی). و رجوع به لاغوین شود
لاغون است. گفته شده آن گیاهی است که دیسقوریدوس آن را به یونانی لاغوین نامیده است. (از مفردات ابن بیطار). لاغورس. (تذکرۀ داود ضریر انطاکی). و رجوع به لاغوین شود
غازایاقی، گیاهی بیابانی با برگ هایی دراز و بریده شبیه پای کلاغ با گل هایی سفید، ارتفاعی درحدود ۳۰سانتی متر و تخم هایی ریز و تلخ مزه، به عنوان سبزی خوردن مصرف می شود پای کلاغ، کلاغ پا، زغارچه، آطریلال، اطریلال، پاکلاغی
غازاَیاقی، گیاهی بیابانی با برگ هایی دراز و بریده شبیه پای کلاغ با گل هایی سفید، ارتفاعی درحدود ۳۰سانتی متر و تخم هایی ریز و تلخ مزه، به عنوان سبزی خوردن مصرف می شود پایِ کَلاغ، کلاغ پا، زَغارچه، آطریلال، اِطریلال، پاکَلاغی
قازیاغی. (ناظم الاطباء). نباتی است. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). زرقوری. اآطریلال. حشیشهالبرس. جرزالشیطان. زرینوری. رجل العقاب. (یادداشت مرحوم دهخدا). گویند نبات اآطریلال است، و اکثر تصریح نموده اند که غیر اوست و در نواحی بیت المقدس بسیار است. گیاهش بقدر شبری و برگش بسیار سبز مایل بسیاهی و مشقوق شبیه به رشاد بستانی و وسط او منشق به دو شق مانند چنگال غراب و شعب او متفرق و با تندی و اندک قبض و شیرین مانند طعم زردک و بیخش بسیار غایر در زمین و مستدیر و ظاهرش زرد. و ساییدۀ او مثل سورنجان، و به زبان ترکی غازیاغی و بزبان پهلوی کلاج پا نامند. (از تحفه حکیم مؤمن). و رجوع به رجل العقاب و تذکرۀ داود ضریر انطاکی ص 171 و میزان الادویه ص 336 و مفردات ابن بیطار ص 136 و اختیارات بدیعی و مخزن الادویه ص 228 شود، یک نوع از بند پستان ماده شتر تا بچه اش شیر نمکد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). قسمی از بند پستان ناقه تا بچه اش نتواند شیر بمکد، و فی المثل: ’صرّ علیه رجل الغراب’. (از اقرب الموارد)
قازیاغی. (ناظم الاطباء). نباتی است. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). زرقوری. اَآطریلال. حشیشهالبرس. جرزالشیطان. زرینوری. رجل العقاب. (یادداشت مرحوم دهخدا). گویند نبات اَآطریلال است، و اکثر تصریح نموده اند که غیر اوست و در نواحی بیت المقدس بسیار است. گیاهش بقدر شبری و برگش بسیار سبز مایل بسیاهی و مشقوق شبیه به رشاد بستانی و وسط او منشق به دو شق مانند چنگال غراب و شعب او متفرق و با تندی و اندک قبض و شیرین مانند طعم زردک و بیخش بسیار غایر در زمین و مستدیر و ظاهرش زرد. و ساییدۀ او مثل سورنجان، و به زبان ترکی غازیاغی و بزبان پهلوی کلاج پا نامند. (از تحفه حکیم مؤمن). و رجوع به رجل العقاب و تذکرۀ داود ضریر انطاکی ص 171 و میزان الادویه ص 336 و مفردات ابن بیطار ص 136 و اختیارات بدیعی و مخزن الادویه ص 228 شود، یک نوع از بند پستان ماده شتر تا بچه اش شیر نمکد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). قسمی از بند پستان ناقه تا بچه اش نتواند شیر بمکد، و فی المثل: ’صرّ علیه رجل الغراب’. (از اقرب الموارد)